معلم موسیقی قدیمی منتظر حضور یک دانش آموز جوان بود که در درس خود شرکت کند و او را برای او تلفنی خواند. دختر جوان او را آورد. او می خواست ببیند که چگونه در حال یادگیری بازی است ، اما یک تماس تلفنی فوری و مهم باعث شد او به بیرون برود و به جای موسیقی ، پیرمرد شروع به چشم کشیدن به او کرد و بدن او را با دستان لمس کرد و لباس او را پوشید. او او را متقاعد كرد كه قبل از بازگشت پسرش پسرش زمان خواهد داشت ، بنابراین جذابیت موافقت كرد. او نوک پستان را لیسید ، پاهای خود را در جهات مختلف پهن کرد ، و آن مرد او را به سنگریزه تبدیل کرد. اما وقتی سرانجام عوضی در بالا نشسته بود ، دوست پسر برگشت ، بنابراین او پیشنهاد کرد که بدون تهمت زدن سوم بماند. بنابراین اسم کانال سکسی درتلگرام ، یکی از دوستانش مکید و حتی با خدماتش ، این دو نفر در گربه او به پایان رسید.