پیرمرد تنها و برهنه در آفتاب در ساحل صخره ای نشسته بود. یک سبزه جوان با لباس شنا به او نزدیک شد و او می خواست حداقل با هر کسی رابطه جنسی برقرار کند. او شروع به صدمه زدن به پدربزرگش کرد ، اما او حتی نمی خواست او را بغل کند. عوضی تصمیم گرفت تا حلقه بزند و به او بیدمشک نشان دهد. اما پدربزرگ هنوز مخالف بود. سپس دختر شروع به مکیدن خروس خود کرد و حالا بالاخره ناخن او پدید آمد ، پدربزرگش برانگیخت. اکنون او لینک کانال فیلم سینمایی سکسی عضوی را در گربه خود وارد کرده است و شروع به لعنتی می کند. دخترک راهش را گرفت.