این مرد بزرگ سیاه بسیار خوشحال بود زیرا او همکلاسی های زیبایش را به سمت عقب کشید تا لینک کانال داستانهای سکسی در طبیعت رابطه جنسی برقرار کنند. آنها به خوبی در ساحل رودخانه نشستند و حجاب پهن کردند و شروع به گرفتن روح شیرین کردند. با برخاستن دختران بر روی کاروان ، آمبول خنک شروع به گرفتن دو دختر روس به ترتیب کرد. او دوست داشت که الاغهای سفید آنها را در کلوچه بزرگ خود که با او به پوسته های آنها زده بود ، کاشت.