دختر خجالتی والریا به مصاحبه شغلی آمد و به آرامی شروع به پاسخگویی به سؤالات کرد ، تلاش برای گرفتن پسر. فاکر نودل های خود را در گوشهای خود در مورد بازده های ناپسند و شگفت انگیز آویزان کرد ، پیشنهاد داد امروز امتحان اول را پشت سر بگذارد و توسط جوجه ساده لوح هدایت شد. او شرمنده گفت که او یک خال کوبی را بر روی سینه خود بیرون آورده است ، و سپس مطیعانه توانایی مکیدن آلت را نشان داد. او با دروغ گفتن بر روی لبه سفره به عنوان وظیفه خود شروع به جدا شدن از مقاربت دلپذیر کرد. او را در آغوش گرفت و بوی سخت پوستی را بو داد ، پس از آن منی کانال سکسی موبوگرام را روی صورت و لب های خود خرد کرد. سرش را با گونه اش بلند کرد و دستمال داد. وی خواست که سریع آن را سرنگون نکنید.