دخترک کوچک روی جلوی گوشی نشسته و روی زانوهایش نشسته بود و دستهایش را به هم می چسبید و دعا می کرد که آن مردی که آن را نوشت ابتدا جواب او را بدهد. دختر هنگامی که صدای پیام دریافتی را شنید ، شکسته نشد و خواست تا مرا ببیند. او از پشت سر خود یک مکتب مدرسه ای را با مضامین گربه ای در آغوش گرفت و تمام بدنش را فریاد زد. سینه کوچکش را با کف دستش پوشاند ، آنها را در برابر خودش فشار داد و لباسش را به گربه اش پایین آورد. او قول داد كه پارچه ای را به او آموزش دهد ، آن را روی پشت خود بگذارد و به طور موثری دختر را درون گربه مرطوب بكشد. راهش را به زانو زد ، دامن كوتاهی را به سمت بالا كشید و دهان موز را از بالا چرخید. او الاغ خود را بر پشت تخت گذاشت و با انگشتر به رحم رسید. او با پرستو موبوگرام سکسی ناخن را در شکم خود قرار داد ، آن را تقریبا از پایین درج کرد و خیلی خشونت بر صورتش پایان داد ، منی که پیراهن خود را پایین می آورد.