این نویسنده اخیراً به خانه دو دختر سیاه پوست آمده بود که خوب خوانده نشده بودند و قول داده است که در مورد آن به والدین خود بگوید. او برای گفتگو با مادرش تماس گرفت. اما خواهران مرد را روی مبل کشیدند. او به هر طرف خم شد و شروع به پاک کردن چهار دست خود کرد. معلم بلافاصله زمزمه کرد. هر زن سیاه پوست را که روی لب می بوسید ، یک مورب درست می کردند و تخم ها را با هم لیس می زدند. آنها معلم را از بالا زین کشیدند ، خم شد و در یک پست اسب سوار قرار گرفت و سرانجام او به یک سه نفری لینک گروه شهوانی تبدیل شد. زنان سیاه پوست با هم جمع شدند و پس از آن سبزه با سرطان تشخیص داده شد. او خود را مجبور کرد که دوباره خروس خود را مک کند ، دستش را به سمت بالا بکشید و دهان را با هر دو سیاه پایان داد.