در طول روز ، یک پسر مشتاق به فکر دوست دخترش بود که در خانه منتظر او بود و می خواست رابطه جنسی داشته باشد. هنگامی که به خانه برگشت و یک عروسک نیمه برهنه را روی نیمکت دید ، پسر متوجه شد که منتظر یک جنس زیبا در خانه با یک چکی زیبا است. عیار مطابق انتظاراتش زندگی کرد و از او یک تفریح فوق العاده به او داد ، سپس در عمارت اسب ظاهر لینک کانال های سکسی شد.