یک روز گرم تابستانی عالی بود. پدربزرگ برای خواندن روزنامه بیرون رفت. یک نوه باریک ، او تختخوابش را پوشانده و هدف را باز کرد و شروع به لعاب کردن او با بیدمشک کرد. او واقعاً رابطه جنسی می خواست ، اما پدربزرگش به او جواب نمی داد. سپس کودک روزنامه را بیرون کشید و شروع به بوسیدن پدربزرگ کرد. کودک او را برداشته و شروع به مکیدن لینک چنل سکسی تلگرام خروس خود کرد. پدربزرگ ، که هیجان زده بود ، نوه خود را به زمین انداخت و شروع به لیسیدن بیدمشک کوچک خود ، و لعاب انگشت کرد. پدربزرگ كودك خردسال خود را در گربه بمباران كرد.