معلم سابق در روز تولد خود تنها بود و غمگین بود که هیچ کس او را سلام نکرد و در چنین روز مهمی همه او را فراموش کردند. خودم یک ویسکی ریختم. او یک چیپس را گرفت و بوی سیگار گرفت و آن را در اتاق خود روشن کرد. اما ناگهان ، بهترین دانش آموز با در و گل در درب ظاهر شد. سیگار را بیرون انداخت ، به عکسهای قدیمی و نزدیکی او نگاه کرد. عوضی حتی مقاومت نکرد و گربه هایش را لعنتی کرد و او پسر را با دست دیگر تکان داد. او روی پشت خود دراز کشید ، اسپرم را لیسید ، سرش را به دهان خود مکید ، پوبیس مودار خود را با یک فاک جفت کرد و صبح خود را به بالا پرتاب کرد تا خودش را در حالت سواری پیدا کند. او شروع لينك سكس تلگرام کرد به پریدن از بالا با گریه های بلند. خسته ، خودش را در بشکه ها قرار داد و در کنار آن کاشت. او زیر مردی دراز کشید و موهای چرکی خود را با اسپرم پوشاند.