راننده در یک شرکت بزرگ آن واکر بود. او متاهل بود ، اما خروس او دائما درخواست لباس زیر زنانه زیبا می کرد. او آنقدر از بلوند زیبا در دفتر هیجان زده بود که او را مجبور به مدت طولانی رابطه جنسی کرد. سرانجام ، عوضی اعتراف کرد که شوهر شهوانی خود را مورد آزار و اذیت قرار می دهد و شروع به دادن سینه به یک کشاورز در دفتر کرد. او انتظار نداشت که خودش این را دوست داشته باشد ، او به او گروه سکسی در موبوگرام این مرد زیبا را داد.