یک راننده تاکسی به شكار رفت ، دوربین را در اتومبیل خود سوار كرد و به دنبال دختران كوچك در شهر رفت. من یک سبزه زیبا را در لیوان های سیاه انتخاب کردم ، او سینه های بزرگی در زیر لباس خود داشت و او می خواست آن را کاشت کند. وقتی او بیرون آمد و به او گفت صبر کنید ، کیفش را در لینککانال سکسی در تلگرام پشت پیدا کردم. این زن برگشت و بلافاصله شروع به صحبت در مورد از دست دادن پول کرد ، و قبول کرد که پرداخت را بپذیرد. من او را به گوشه و کنار آوردم و او شروع به مکیدن او در کابین خلبان کرد. هنگامی که او مکید ، به دوربین نگاه کرد ، اما خیلی دیر شده بود و او به راحتی ترغیب شد که قلمش را ادامه دهد ، و او دراز کشید و به درون ختم شد.