درب اتاق باز شد. عوضی باتجربه بلافاصله از میان همه بچه های اتاق عبور کرد تا سوراخ او را لعنتی کنند. با دیدن ده ها تن از آنها ، او حتی سعی نکرد تا آنها را بشمارد. او به راحتی هر یک از اعضای خود را لمس کرد ، سپس در مرکز اتاق به کف زمین غرق شد و بلافاصله شورت خود را جدا کرد. آقایان بلافاصله او را از جبهه های مختلف محاصره کردند و هر کدام از آنها می خواستند سر خود را تا حد امکان عمیق لينك كانال هاي سكسي در دهان عوضی نگه دارد ، بنابراین بلافاصله کار زیادی برای انجام آن انجام داد و هرکدام از آنها شروع به خرد کردن آن خرد کردند. او روی پشت خود دراز کشید و بلافاصله اولین دسته اسپرم ها به صورت او پرواز کردند. او در معرض ابتلا به سرطان بود و دوباره او را به بیدمشک و دهان کشاند. هنگامی که آخرین قطره امریت از آخرین عضو روی چهره او افتاد ، او آه تسکین داد.