پسر بیرون آمد تا در بالکن سیگار بکشد و دوستش را در آنجا دید و بلافاصله او از بالا به او فریاد زد تا بیدار شود و والدینش ترک کرده لینک کانال داستانهای سکسی باشند و حالا او تنها در خانه بوده است. دخترک با او روی نیمکت نشست و بلافاصله شروع به سوزش دستان خود کرد و از او پرسید که پدر و مادرش چه زمانی برمی گردند و دانستن اینکه تا عصر کسی نخواهد بود ، بلافاصله برای عضوی به شلوار خود صعود کرد. او همچنین رابطه جنسی می خواست ، و او بلافاصله شروع به نوشتن یک عضو کرد. او توانایی مکیدنش را تحسین کرد ، و سبزه هنوز هم وقتی لعنتی بیدمشک او را لمس می کرد ، بنابراین او آماده فوراً فاک شدن بود ، اما پسر او برابر با کونیلینگوس بود. او از پشت بیدمشکش را لیسید ، سپس او را روی خروسش کشید و با لذت از او شروع به ناله کرد. آن را به طرف خود داد ، سپس سخت پوستان ، سپس یکی از اعضای خم ، دهان خود را باز کرد و به قایق گوش داد.