یک کشاورز با شلوار سفید ، به مادر جوان یکی از معشوقه هایش تجاوز کرد ، که با لباس احترام و رسمی و عینک های ضد آفتاب به خانه او آمد. بدون سخنان و نزاع های غیر ضروری ، زیبایی شروع به خوردن عضوی از یک معشوق ، معشوق دختر فرزندش کرد و سپس با برخاستن از سرطان ، به خودش اجازه داد که در یک گربه الاستیک گرفتار شود. لینک گروه شهوانی او آن را خیلی دوست داشت ، اما از حضور در این موقعیت خسته شد ، تصمیم گرفت دوباره دهانش را کار کند ، و ضربه آخر را به پسر داد.