هنگام ارسال پیام اول ، فکر نمی کنم دختر خیلی سریع جواب دهد. او به راحتی چت کرد و اعتراف کرد که عاشق بچه هایش است. او از او دعوت كرد تا وقت خود را در كنار هم بگذراند ، او موافقت كرد و به سرعت به يك كارشناسي تنها رفت. در حال صعود به داخل شورت ، پسر لب های لب کوتاه را لینک کانال داستان های سکسی تلگرام به طرفین کشید و به آنها گفت که آنها را بسازید و او یک ماشین با مهره در عینک هایش پیدا کرد. او تصمیم گرفت تا به خانه اجازه ندهد او به خانه برود. وی چوب پنبه را بیرون کشید و مجبور شد دو سوراخ داخل انگشتان را برای مکیدن یک فلفل قدرتمند مجبور کند و شروع به بمباران مقعد لاس کرد و آن را روی یک پیچ ضخیم قرار داد. پوز قورت داده شده در دهانش ، بر روی تیغه های شانه اش انداخت و دوباره الاغ موز گرفت. او کلاه خود را گرفت و به سختی یک دستمال روی صورت خود ساخت.