این دانش آموز مدرسه با یک دم اسبی روی سر با خوشحالی دعوت دوست خود را برای بازدید از وی پذیرفت و پسر آن را به یك مبل بزرگ برد و كنار او نشسته بود و به آرامی دستان خود را روی شورت صورتی خود گذاشت. احساس کردم یک زنگ تکان دهنده در آنجا ، شروع به لرزیدن کرد ، و شروع به سخت تر شدن کرد. با بلند کردن پاهایش ، با یک دست گلو گرفت و انگشتان خود را در کلاه با دیگر دست کاشت. آن را به گردنم آویزان کردم و فاحشه به زمین شلیک شد. او آن را روی پشت خود می گذارد و با انگشتان دست خود به داخل بازی ادامه می دهد. او یک انگشت را از طریق مقعد بیرون کشید و او را مجبور به انجام یک عضله عمیق کرد. آن را روی پشت خود گذاشت ، از بالا آن را در دهان خود کاشت ، و روی صورتش نشست و موهای لینک گروه شهوانی خود را روی خروسش کشید. سرطان تمام شد و رشد و نمو روی صورت او تمام شد.